شهادت حضرت زینب کبری(س)2


هفتاد و دو شهید به صحراى زینب است
پایین نامه همه امضاى زینب است
میمیرم و دم تو مرا زنده میكند
قارى من صدات مسیحاى زینب است

روزى میهمانى براى امیرالمؤ منین (ع ) رسید. آن
حضرت به خانه آمده و فرمود:
اى فاطمه ، آیا طعامى براى میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض كرد:
فقط قرض نانى موجود است كه آن هم سهم دخترم زینب مى باشد.
زینب (س ) بیدار بود، عرض كرد: اى مادر، نان مرا براى میهمان ببرید، من صبر مى كنم .
طفلى كه در آن وقت ، كه
چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و كرم او باشد،
دیگر چگونه كسى مى تواند به عظمت آن بانوى عظمى پى ببرد؟
زنى كه هستى خود را در راه خدا بذل بنماید، و فرزندان
از جان عزیزتر خود را در راه
خداوند متعال انفاق بنماید و
از آنها بگذرد بایستى در نهایت جود بوده باشد.
نبوغ و استعداد حضرت زینب (س )
در تاریخ آمده كه روزى امیرمؤ منان (ع ) در میان
دو فرزند خردسالش عباس و
زینب نشسته بود كه رو به عباس نموده فرمود: (( قل واحد )) بگو یك .
عباس آن را گفت .
سپس فرمود: (( قل اثنان )) بگو دو.
عباس در پاسخ گفت : (( استحیى ان اقول باللسان الذى قلت
واحد، اثنان )) ؛
شرم دارم با زبانى كه یكى گفته ام ، دو بگویم .
آن گاه امیرمؤ منان (ع ) چشمان عباس (ع ) را بوسه زد؛
چرا كه كلام این فرزند خردسال اشاره به وحدانیت خداى تعالى و توحید او مى كرد.
سپس رو به زینب (س ) كرد، ولى زینب منتظر سؤ ال پدر
نمانده ،
خود سؤ الى مطرح كرد و گفت : پدر! ما را دوست دارى ؟
امیرمؤ منان (ع ) فرمود: آرى دخترم ، فرزندان پاره هاى قلب ما هستند.
زینب (س ) با این مقدمه ، وارد سؤ ال اصلى شد و پرسید:
پدر! دو محبت
- محبت خدا و محبت اولاد - در قلب مؤ من جا
نمى گیرد.
پس اگر باید دوست داشته باشى ، شفقت و مهربانى را نثار ما كن و محبت خالص را تقدیم خداوند.
على (ع ) كه این درك ، و شناخت و استعداد را در این
دختر و پسر خردسالش
مشاهده نمود، بر علاقه اش نسبت به آنان
افزوده شد. )) زینب (س ) به دلیل
همین نبوغ و استعداد و
دیگر كمالاتى كه در وجودش بود، از احترام ویژه خانواده پدر
برخوردار شد.
صدیقه صغرى
مرحوم علامه مامقانى (ره ) در مجلد سوم كتاب شریف
(( تنقیح المقال ))
درباره سیدتنا زینب الكبرى (س ) مى نویسد:
(( درباره سیدتنا زینب الكبرى مى گویم : زینب و چیست
زینب و چه چیز تو را دانا
گردانید (و از كجا درك نموده و
دریافتى ) كه (شرافت و بزرگى و فضیلت و برترى )
زینب چیست
؟ (پس به طور اختصاص آن هم یك از هزار هزار آن است كه )
زینب عقیله یعنى خاتون بزرگوار و گرامى فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا)
است ، و محققا صفات حمیده و خوى
هاى پسندیده را دارا بود كه پس از مادرش ،
صدیقه كبرى (س ) كسى دارا نبوده است ، تا این كه حق و سزاوار است گفته شود:
او است صدیقه صغرى ، زینب را در حجاب و پوشش و عفت و
پاكدامنى (از دیگران )
زیادت و افزونى است (و آن این است )
كه تن او را در زمان پدرش (امیرالمؤ منین )
و دو برادرش
(امام حسن و امام حسین ) كسى از مردان ندید تا روز (( طف
))
(كربلا، و این كه زمین كربلا را طف مى نامند، براى آن است كه طف زمینى
بلند و جانب و كنار را گویند، و زمین
كربلا كنار فرات است ) و زینب (س )
در صبر و شیكبایى (از مصایب و اندوه هاى بزرگ ) و ثبات و پایدارى و قیام و ایستادگى
(در آشكار ساختن حق و درستى ) و قوت و نیروى
ایمان و گرویدن
(به عقاید و احكام دین مقدس اسلام ) و
تقوا و پرهیزكارى و اطاعت و فرمانبرى
(از آنچه خداى تعالى
فرموده ) وحیده و یگانه بود (كه پس از مادرش علیا
حضرت
فاطمه (س ) در دنیا چنین خاتونى كه داراى این صفات حمیده و
خوى هاى
پسندیده بى مانند باشد، سراغ ندارم.)
زینب (س ) در فصاحت و آشكارا سخن گفتن و زبان
آورى و در بلاغت و رسایى سخن
و سخن گفتن مطابق اقتضاى مقام
و مناسب حال ، گویى از زبان (پدر بزرگوارش )
امیرالمؤ منین
(ع ) قصد و آهنگ مى نمود، چنان كه پوشیده نیست بر كسى كه
در خطبه و سخنرانى او (در مجلس ابن زیاد در كوفه ، و مجلس
یزید در شام )
از روى تحقیق و درستى فكر نموده و بیندیشد،
و اگر ما
(علما و بیان كننده اصول و فروع دین مقدس اسلام )
بگوییم : زینب (س )
مانند امام (ع ) داراى مقام عصمت بوده
(از گناه بازداشته شده و هیچ گونه
گناهى نكرده با این كه قدرت و توانایى بر آن داشته و معنى عصمت نزد ما
امامیه همین است ) كسى را نمى رسد كه (گفتار ما را) انكار كند و نپذیرد.
اگر به احوال و سرگذشت هاى او در طف و كربلا و پس از
كربلا (در كوفه و شام )
آشنا باشد، چگونه چنین نباشد؟ و
اگر چنین نبود هر آینه امام حسین (ع )
مقدار و پاره اى از بار سنگین امامت و پیشوایى را روزگارى كه امام سجاد(ع )
بیمار بود بر او حمل و واگذار نمى نمود، و پاره اى از
وصایا و سفارشهاى خود را
به او وصیت نمى كرد و امام سجاد
(ع ) او را در بیان احكام و آنچه كه از آثار
و نشانه هاى
ولایت و امامت است . نایبه به نیابت خاصه و جانشین خود نمى
گرداند.
مفسر قرآن
فاضل گرامى سید نورالدین جزایرى در كتاب خود (( خصایص الزینبیه )) چنین نقل مى كند:
(( روزگارى كه امیرالمؤ منین (ع ) در كوفه بود، زینب (س
) در خانه اش
مجلسى داشت كه براى زنها قرآن تفسیر و معنى
آن را آشكار مى كرد.
روزى (( كهیعص )) را تفسیر مى نمود كه
ناگاه امیرالمؤ منین (ع ) به خانه او آمد
و فرمود: اى نور و روشنى دو چشمانم ! شنیدم براى زن ها (( كهیعص )) را تفسیر مى نمایى ؟
زینب (س ) گفت : آرى . امیرالمؤ منین (ع ) فرمود: این
رمز و نشانه اى است
براى مصیبت و اندوهى كه به شما عترت و
فرزندان رسول خدا(ص )
روى مى آورد. پس از آن مصایب و اندوه
ها را شرح داد و آشكار ساخت .
پس آن گاه زینب گریه كرد،
گریه با صدا - صلوات الله علیها.
گفتن مسائل شرعى
شیخ صدوق ، محمد بن بابویه (ره ) مى گوید: حضرت
زینب (س ) نیابت
خاصى از طرف امام حسین (ع ) داشت و مردم
در مسائل حلال و حرام به او
مراجعه كرده از او مى پرسیدند، تا اینكه حضرت سجاد (ع ) بهبود یافت .
شیخ طبرسى (ره ) گوید: حضرت زینب (س ) روایات بسیارى را
از قول
مادرش حضرت زهرا (س ) روایت كرده است .
از عماد المحدثین روایت شده است كه : حضرت زینب (س ) از
مادر و پدر و
برادرانش و از ام سلمه و ام هانى و دیگر زنان
روایت مى كرد و از جمله كسانى
كه از او روایت كرده اند، ابن عباس و على بن الحسین (ع ) و عبدالله بن جعفر
و فاطمه صغرى دختر امام حسین (ع ) و دیگرانند.
همچنین ابوالفرج گوید: زینب بانویى عقیله كه ابن عباس سخنان حضرت زهرا(س )
را در مورد فدك از قول او نقل كرده و مى گوید: عقیله ما، زینب دختر على (ع ) به من گفت .
از ظاهر فرمایش فاضل دربندى و دیگر عالمان چنین به دست
مى آید كه
حضرت زینب كبرى (س ) علم منایا و بلایا (خوابها
و حوادث آینده ) را همچون
بسیارى از یاران حضرت على (ع )، مانند میثم تمار و رشید هجرى و برخى دیگر
مى دانسته و بلكه
در ضمن اسرارى كه بیان كرده ، به طور قطع و مسلم آن
حضرت را از مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و دیگر زنان با فضیلت برتر دانسته است .
وى در ضمن فرمایش حضرت سجاد (ع ) كه به آن حضرت فرموده
بود:
(( اى عمه تو بحمدالله دانشمند بدون آموزگار و فهمیده
بدون آموزنده هستى . )) ،
گوید: این فرمایش خود دلیل و حجت
بر آن است كه زینب دختر حضرت امیرالمؤ منین (ع )
محدثه بوده یعنى به او الهام مى شده است و عمل او از علم لدنى و آثار باطنى مى باشد.
آینه تمام نماى مقام رسالت و امامت
محمد غالب شافعى ، یكى از نویسندگان مصرى گفته است :
(( یكى از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از
بهترین بانوان طاهر،
كه داراى روحى بزرگ و مقام تقوا و
آیینه تمام نماى مقام رسالت و ولایت بوده ،
حضرت سیده زینب
، دختر على بن ابى طالب - كرم الله وجهه - است كه به نحو
كامل
او را تربیت كرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان
نبوت سیراب گشته بود،
به حدى كه در فصاحت و بلاغت یكى از
آیات بزرگ الهى گردید و در حلم و كرم و
بینایى و بصیرت در
تدبیر كارها در میان خاندان بنى هاشم و بلكه عرب مشهور
شد و میان جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت جمع كرده بود.
آنچه خوبان همگى داشتند، او به تنهایى دارا بود. شبها
در حال عبادت بود و
روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزكارى معروف بود... ))
ایراد خطبه در كودكى
از عجایب اینكه زینب (س ) در حدود شش سالگى ،
خطبه غرا و طولانى مادرش
حضرت زهرا (س ) را كه در مسجد
النبى ، پیرامون فدك و رهبرى امام على (ع )
ایراد كرد، حفظ
نموده بود، براى آیندگان روایت مى كرد، با اینكه آن خطبه
هم
مشروح و طولانى است و هم واژه ها و جمله هاى دشوار و پر
معنى و بسیار
در سطح بالا دارد و این از عجایب روزگار است و دیگران آن خطبه را از زینب (س ) نقل نموده اند.
تلاوت قرآن
روایت شده : كه روزى زینب (س ) آیات قرآن را تلاوت مى كرد،
حضرت على (ع ) نزد او آمد، ضمن پرسشهایى ،
با اشاره و كنایه ،
گوشه هایى از مصایب زینب (س ) را كه در آینده رخ مى داده ، به آگاهى او رسانید.
زینب (س ) عرض كرد: (( من قبلا این حوادث را كه برایم رخ مى دهد، از مادرم شنیده بودم )) .
شباهت زینب (س ) به خدیجه
جالب اینكه شباهت حضرت زینب (س ) به حضرت خدیجه (س ) از
امیرمؤ منان على (ع ) نیز نقل شده است ، چنان كه در روایت آمده است :
وقتى كه اشعث بن قیس از حضرت زینب (س ) خواستگارى كرد،
حضرت على (ع ) بسیار دگرگون و خشمگین شد، و با تندى به اشعث فرمود:
(( این جراءت را از كجا پیدا كرده اى كه زینب (س ) را
از من خواستگارى
مى كنى ؟! زینب (س ) شبیه خدیجه (س )،
پروریده دامان عصمت است ،
شیر از دامان عصمت خورده ، تو
لیاقت همتایى از او را ندارى ،
سوگند به خداوندى كه جان
على در دست او است ، اگر بار دیگر این موضوع را تكرار كنى
،
با شمشیر جوابت را مى دهم ، تو كجا كه با یادگار حضرت
زهرا (س )
همسر و همسخن شوى ؟! ))
همچنین از پاره اى روایت فهمیده مى شود كه به خاطر
شباهتى كه
حضرت زینب (س ) به خاله پیامبر (ص ) به نام ام
كلثوم داشت ،
پیامبر(ص ) كنیه او را (( ام كلثوم )) گذاشت .
(«شهید سامر عدنان النجدی» (خضر) از رزمندگان حزبالله لبنان در 19
مهرماه سال 92 در مبارزه با تروریستهای تکفیری سوریه به شهادت رسید.)
شباهت زینب (س ) به پدر بزرگوار خود
مرحوم سید نورالدین جزایرى (ره ) در مورد شباهت
حضرت زینب (س )
به پدر بزرگوار خود چنین نوشته است :
غالبا كلیه پسر شباهت به پدر، و دختر شباهت به مادر
پیدا مى كند،
به جز حضرت فاطمه زهرا(س ):
(( كانت مشیتها مشیه ابیها رسول الله و منطقها كمنطقه
)) .
و نیز حضرت زینب (س ) كه (( منطقها كمنطق ابیها امیرالمؤ منین علیه السلام )) بود.
نسبت مردانگى به حضرت زینب (س )
روایت شیخ بزرگوار صدوق را در كتاب (( اكمال
الدین )) و شیخ طوسى را
در كتاب (( غیبت )) مورد مطالعه
قرار دهید! این دو تن به صورت مسند از
احمد بن ابراهیم روایت مى كنند كه گفت :
(( در سال 282 بر حكیمه دختر حضرت جواد الائمه امام
محمد تقى (ع )
وارد شدم و از پس پرده با او صحبت كرده از
دین و آیین او پرسیدم و او نام امام
خود را برده گفت :
فلانى پسر حسن . به او عرض كردم : فدایت شوم ،
آیا آن حضرت را به چشم خود دیده اید یا اینكه از روى اخبار و آثار مى گویید؟ گفت :
از روى روایتى كه از حضرت عسكرى (ع ) به مادرش نوشته
شده است .
گفتم : آن مولود كجاست ؟ گفت : پنهان است . گفتم
: پس شیعه چه كنند
و نزد چه كسى مشكلات خویش را بازگو نمایند؟
گفت : به جده ، مادر حضرت عسكرى . گفتم : آیا به كسى
اقتدا كنم كه زنى
وصایت او را بر عهده دارد؟ گفت : به حسین
بن على (ع ) اقتدا كن كه در
ظاهر به خواهرش زینب (س ) وصیت
كرد و هر گونه دانشى كه از حضرت سجاد (ع )
بروز مى كرد، به حضرت زینب (س ) نسبت داده مى شد تا بدین گونه جان
حضرت سجاد (ع ) محفوظ بماند...
زینب ، چشمه علم لدنى
در مقام علم و یقین ، چنان كه علم امام لدنى است
، نه كتابى و تحصیلى
رشته علمى كه خداى عالم به قلب خاتم الانبیاء و دودمانش انداخت كه در
قرآن مى فرماید: (( از نزد خود به او علم دادیم )) به على (ع ) و حسن و حسین
داد به زینب هم عنایت فرمود.
مجلله زینب (س ) از همان ابتدایى كه خداوند او را
آفرید، روح لطیفش را
چشمه علمى از همان علم لدنى قرار داد. اینها كوچك و بزرگ ندارند.
برچسب ها: شهادت، حضرت زینب(س)، سوریه، مسجد قائم آل محمد عجل الله فرجه، پایگاه شهید کاکرودی،